امروز آخرین روز سال ۱۳۹۲ است، سالی پر از اتفاقات تلخ و شیرین؛ قرار بر این بود سری سوم تصاویر زندگی برنامه نویسان را در آخر سال منتشر کنیم، الوعده وفا! قبلاً که این قول را داده بودم، یا این ترافیک آخر سال نبودم. ذخیره تصاویر و آماده سازی این پست خیلی برایم سخت بود ولی عیدی خوبی برای مخاطبان خواهد بود.
تصاویر سری قبلی را که میدیم، با اینکه تکراری بودند ولی اتفاقات جدیدی رخ داده بود که باز هم باعث خنده میشد. این تصاویر شده مثل تام و جریريال با اینکه همیشه تکراری هستند ولی باز هم آدم را میخندانند!
این تصاویر قسمت سوم از مطلب فقط برنامه نویسان ببینند و بازهم فقط برنامه نویسان ببینند است. منبع این تصاویر، وبلاگ مارتین والاسک است البته وی تصاویر را از developer life گرفته است. حالا تصاویر سری سوم بیشتر به زرنگی ها و شیطنت های برنامه نویسان مربوط می شود. این آخرین سری تصاویر از منبع موردنظر است، ولی قصد داریم این سری تصاویر را همچنان با منابع جدید و همینطور مخلوط کردن مطالب با نمونه های وطنی ادامه دهیم.
خب، متاسفانه من باختم! الان که این قسمت را اضافه میکنم، سال تحویل شد:) این طولانی ترین پستی است که مینویسم، یکسال طول کشید!خخخخ پس اینطور که معلومه ما تا آخر سال پستهای زیادی اینجا میزاریم؟! بگذریم…
امیدوارم سالی سرشار از سلامتی، امید، درآمد، آسایش و شادی داشته باشید. دیگر طولش نمیدهم، اگر شد یک پست نوروزی میگذارم، اگر هم نشد که هیچ.
از همه دوستان با هر سمت یا شغلی خواهش میکنم، نظر خود را پیرامون تصاویر اعلام کنید. تذکر آخر هم اینکه تصاویر تنها شوخی ای بیش نیستند، و ما قصد توهین به برنامه نویسان، مدیران پروژه، کارمندان و البته مشتریان آنها را نداریم.
لطفاً تا لود شدن کامل تصاویر منتظر بمانید(تصاویر gif هستند و حجم بالایی دارند)، سپس به تماشای تصاویر بنشینید. باز هم توصیه می شود، این تصاویر را در کنار همکاران و بخصوص در حضور مدیر پروژه شرکتتان مشاهده کنید:)
۱- وقتی که کسی را میبینید که برای رفع یک باگ، ۵۰۰ فایل commit میکند!
۲- وقتی که من متوجه میشوم، کدهایی را که قبلا روی محصول(production) تغییر داده بودم، اررورها را برطرف کرده است.
۳- وقتی که تلاش میکنم، بدون خواندن مستندات، راه حلی پیدا کنم.
۴- وقتی که از من در مورد چیزی از یک مستندسازی ۹۰۰ صفحه ای سوال می شود.
۵- وقتی که بعد از یک آپدیت بزرگ، سایت جدید را روی IE تست میکنم 🙁
۶- وقتی که چهارشنبه شب، من به یک باگ جدید برخورد میکنم!
۷- وقتی که آنها(مشتری/مدیرپروژه) از من میپرسند که این مورد را تست کردید؟
۸- وقتی که ۱۰ دقیقه مانده به دمو پروژه به مشتری، باگی را برطرف می کنیم!
۹- وقتی که از من سوال می شود که آیا وبسایت از IE6 پشتیبانی می کند؟
۱۰- وقتی که یک پرس و جو(query) در SQL، با اولین اجرا، نتیجه درست را برمی گرداند.
۱۱- وقتی که متوجه می شوم شخصی تمام تغییرات که در مخزن کد داده ام، را بصورت تصادفی بازنویسی(overwrite) کرده است!
۱۲- وقتی که بعد از یک روز موفقیت آمیز کاری(productive) بر اثر اعتماد به نفس بالا فکر میکنم میتوانم مثل پارکور کارها به خانه بروم 🙂
۱۳- وقتی که بدون ذره ای آنالیز کد نویسی را شروع می کنیم!
۱۴- زمانی که مدیر پروژه فکر میکند که من میتوانم تمام کارهای یک پروژه را بتنهایی اداره کنم.
۱۵- وقتی که کار به خوبی انجام شده و مشتری هم خوشحال است!
عیدتون مبارک
تا قسمت بعد…
نظرات کاربران
نظر خود را بفرستید:
آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.